یا مهدی ادرکنی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

روزگار اسارت زینب (س)

24 مهر 1395 توسط رجبلو


دوران اسارت آغاز مي شود دوراني سخت و جانسوز. اما زينب كه راز شهادت را مي داند افق هاي دور دست را مي نگرد. به آينده اي روشن اميد دارد و به همين خاطر حسين بن علي را دلداري مي دهد. در طول مسير اسارت سهميه نان خود را نيز نمي خورد و به كودكان مي خوراند.

ادامه »

 نظر دهید »

اقوال گوناگون درباره ی زندگی حضرت زینب(س)

19 مهر 1395 توسط رجبلو


دو قول مشهور در مورد ولادت ایشان: 1. پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری.[1] 2. و برخی نیز سال 6 هـ را سال ولادت ایشان می دانند.[2] البته اقوال دیگری نیز ذكر شده است. مادر بزرگوارش حضرت «فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ» و پدرش امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ می باشد. این بانوی بزرگوار در شهر «مدینه» تولد یافت. مدت زندگی ایشان با مادرش حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ حدود پنج یا شش سال بوده است.

ادامه »

 نظر دهید »

الگوبگیر حتی اندک

18 مهر 1395 توسط رجبلو


هرچند شاید تصور شود نمیتوان مانند این الگوهای آسمانی شد، اما نباید این امر، انسان را از تلاش برای هرچه نزدیک تر شده به آنها باز دارد. امیر مۆمنان علیه السلام در فرمایشی خود را چنین معرفی می‌کند:

ادامه »

 نظر دهید »

بر فراز آسمان بندگی

17 مهر 1395 توسط رجبلو


آن پرده نشین عفاف و راست قامت میدان جهاد، در عرصه نماز و عبادت ظاهری نیز نمونه و خستگی ناپذیر است. آنچه از امام سجاد علیه السلام نقل شده است به خوبی بیان گر این مطلب است. زین العابدین علیه السلام در مورد عمه گرامی خود فرمود که تنها در شب یازدهم محرم (شب بعد از واقعه سنگین عاشورا)، عمه ام را دیدم که نماز شبش را نشسته خواند. در نقل دیگری نیز آن جناب فرمود:
»عمه ام زینب با تمام مصیبت هایی که بر او وارد شده بود در مسیر شام نماز شبش را ترک نگفت».
علاوه بر اینها اوج بندگی آن بانو در دو مورد به نمایش گذاشت شد. روز یازدهم آنگاه که حضرت بر پیکر مقدس برادر حاضر شد، دو دست خود را زیر آن بدن پاک برده، آن را به سمت آسمان بلند کرد و فرمود: «خدایا این قربانی را از ما قبول بفرما»!!(1)و چون در مجلس کوفه ابن زیاد برای تحقیر آن بانو از او پرسید : «نظرت در باره کاری که خدا با برادرت کرد چیست؟» حضرت بی درنگ پاسخ داد: «جز زیبایی چیزی ندیدم« !!(2)

1-عوالم العلوم ج‏11-قسم2؛ ص953.
2) ابحار الأنوار، ج‏45، ص: 116.

 نظر دهید »

در اوج قله عفاف

14 مهر 1395 توسط رجبلو

 
عفاف حضرت زینب علیهاالسلام نمونه ای کامل برای زنان و دخترانی است که خود را دوست‌دار اهل بیت علیهم السلام میدانند. یحیی که در زمان امیر المۆمنین علیه السلام مدتی طولانی در مدینه از همسایگان زینب کبری علیهاالسلام بوده است به خداوند متعال سوگند می خورد که حتی شَبَحی از زینب علیهاالسلام را نیز ندیده و صدایی از او نشنیده است.1

ادامه »

 نظر دهید »

عصاره گل نجابت

15 شهریور 1395 توسط رجبلو

                            

عصاره  گل  های عالم تبدیل به عطر می گردد ودر شیشه در بسته نگهداری می شود . اگر شیشه عطر ، باز بماند ، عطرش می پرد واگر کسی با حجاب وپوشش ، عطر عفاف خود را حفظ نکند ، از ارزش واعتبار می افتد ، رایحه  دل انگیز عفاف را نباید در مزبله ی نگاه های شیطانی ، رها کرد وگل نجابت را نباید در دست در دست پلید هوسباز ، پر پر ساخت .

حفظ چادرچاره ساز کارهاست         حافظ گل از هجوم خارهاست

 نظر دهید »

تلاقی آب وآینه

13 شهریور 1395 توسط رجبلو

چند نکته پیرامون ازدواج حضرت علی و فاطمه علیهما السلام

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

تلاقی آب وآینه

13 شهریور 1395 توسط رجبلو

چند نکته پیرامون ازدواج حضرت علی و فاطمه علیهما السلام

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

معنا و حقیقت دحو الأرض

07 شهریور 1395 توسط رجبلو

 

 

جناب استاد علاّمه ذو الفنون آیت الله شعرانی قدّس سرّه الشّریف، در بیان مفادّ آیه « وَ الأرضَ بَعدَ ذَلِکَ دَحَئهَا » (سوره نازعات، آیه 30 ) ، و اخباری که در موضوع یوم دحو الأرض روایت شده اند که زمین از زیر خانه ی کعبه گسترده شده است، فرموده است که :

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

شهید با هنر از زبان همسرش

07 شهریور 1395 توسط رجبلو


چند روزي است پي چهره هاي گرم و بي ادعايي مي گردم كه بشود نشان آدمها داد و گفت، هنوز هستند آنهايي كه دغدغه هايشان عميق تر از دلواپسي هاي روزمرگي است…
برخلاف هميشه كه از تاريخ گريزانم، همه كتابها را صفحه به صفحه گشته ام و تمام زندگينامه ها را براي پيدا كردن يك نقطه اصيل و شفاف زير و رو كرده ام…
از آن روزها فقط من گريه هايش به خاطرم مانده و لنز دروبينهايي كه روي چهره دوست داشتني و آرام آدمها مي نشست.
نمي خواهم اين روزها بهانه اي باشد تا هر چه صفت خوب است بگذارم روي بعضي ها به صرف اين كه يك مناسبت خاص است.
اما اين را نمي شود انكار كرد كه عمق باورها، آدمها را دوست داشتني تر مي كند و تأثيرگذارتر. درست مثل باهنرها، رجايي ها و بهشتي ها…
حقيقتاً نمي دانم در اين چند سال كه بي حضور ماديشان تمام شده است، چقدر به آنها انديشيده ايم، چقدر از آموخته هايشان آموخته ايم، چقدر وسواس اين را داشته ايم كه روي همان خط ممتدي پا بگذاريم كه آنها پا گذاشتند و راهي را برويم كه آنها عاشقانه رفتند و در تاريخ جاودانه شدند.
به قول زهرا عينكيان، همسر شهيد باهنر، شايد يادبودها نشانمان دهند كه بعضي از مكانها بهترين كلاس براي آموختن است.
اصلاً اين رويدادها و مرورشان باعث مي شود تا فهميده شود شخصيتها و اتفاقهاي متن انقلاب واقعي اند. همان اتفاقهايي كه باعث مي شود يك تاريخ از يك روز معمولي فراتر رود و جدي گرفته شود.
زهرا عينكيان كه از نزديك تب و تابهاي يك معلم، نويسنده و مبارز را درك كرده و با آنها مانوس و آشناست شرح فشرده اي از آشنايي و همراهي با شهيد باهنرست. به عبارتي، او بهترين روايتگر نيمه دوم زندگي شهيد باهنرست.
خودش تعريف مي كند: آشنايي من با «محمد جواد» از طريق خواهرم بود و آقاي برقعي. مي دانستم روحاني است و تحصيل كرده و… اين شد مقدمه ازدواج من با ايشان در سال 1344؛ خيلي ساده، بي تكلف و با هزينه دو هزار و پانصد توماني.
او مي گويد: اوايل، كتابهاي درسي(تعليمات ديني) مدارس را مي نوشت و از اين طريق دنبال كننده اهدافش بود و بعدها روشهاي ديگر هم جايگزين شد.
او توضيح مي دهد: اين تب و تابها و فعاليتهاي سياسي با تولد «نهضت» پررنگ تر شد. «نهضت» دختر بزرگمان است كه نامش را محمد جواد انتخاب كرد؛ به معناي نهضت اسلامي و تحقق انقلاب.
انگار خاطرات آن روزها براي عينكيان مرور شده باشد، مي گويد: ساواك او را ممنوع المنبر كرده بود. وضعيت اقتصاديمان اصلاً خوب نبود. گاهي شهيد مي رفت بيرون، برمي گشت، يك نان سنگك مي آورد مي خنديد و مي گفت: نان سنگك داغ با پنج ريال پنير خريده ام…
منتظر بودم از فعاليتهاي مبارزاتي شهيد بگويد. حاجيه خانم از دستگيري هاي مكرر همسرش شروع مي كند. موقعي كه در مسجد جامع بازار تهرانمنبر رفته بود يا زماني كه براي سخنراني به شيراز دعوت شده بود، اما از نحوه برخورد ساواك در زندان حرف نمي زد. مي گويد: شهيد خيلي از آن چيزها تعريف نمي كرده است.
با گذشت زمان، مفهوم خيلي از چيزها براي عينكيان روشن شده است؛ خيلي از روايات نامفهوم به ويژه آن روايت امام صادق(ع) كه فرموده اند: «ما صابريم و شيعيان ما از صابرانند»
اين موضوع زماني به خاطر خانم عينكيان مي آيد كه شهيد باهنر، خاطره دستگيري خواهرش را توسط ساواك تعريف مي كرده و جريان گذاشتش را توي سردخانه براي او گفته است.
اما با اين وجود هيچ وقت از هدفش دور نمانده است.
عينكيان معتقد است: شخصيت شهيد باهنر بيشتر فرهنگي بوده است.
آن هم با اشاره به هسته كانون توحيد، دفتر نشر كتابهاي درسي و…
و اين رسالت بعد از نخست وزير شدنش بيشتر شده است. مي گويد: تأكيد شهيد روي گرفتاريها و دردهاي خانواده و شهدا بوده است، هميشه و خيلي…
از روز هفتم تير مي پرسم و انفجار مركز حزب جمهوري
مي گويد: محمد جواد براي مأموريتي خارج شده بود، بعد كه ماجراي انفجار را مي فهمد و شهادت بهشتي را، گريه مي كند و بعد آرزويي كه خيلي زود به آن مي رسد…
حرفهايش كه تمام مي شود، با خودم فكر مي كنم كه شهادت هميشه وجود داشته است و آدمها براي اينكه به كمال برسند به آن محتاجند.
حالا به رجايي ها و باهنرها؛ فكر مي كنم. به آنهايي كه مشتاقانه از خاك گذشتند و به افلاك پيوستند.
چقدر دوست دارم شبيه آنها شوم. آزاد و رها! چقدر دوست دارم بتوانم روزي پرنده شوم و رنگ آسمان حقيقت را از نزديك ببينم. بدون واسطه. دوست دارم رها شوم؛ آزاد آزاد؛ مثل باهنر، مثل رجايي .

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7

یا مهدی ادرکنی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • رزق حلال
  • رزق حلال
  • شهید شیرودی
  • زندگی نامه شهید مطهری

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس